چند پارچه شعر از مجموعه شعری ((اشراق فردا))
کريم حقوق کريم حقوق


 

شماطهء تاريخ

 

 

 

کدامين لحظهء شوم بود

زمان آبستن مولود هول انگيز و

خونين بود.

شماطهء تاريخ؛

نمايشنامهء منفور دلقکهای حنين بود.

 

 

و يا اينکه،

همي گويند،

اين تقويم نامه

روال پر فرود و پر فراز

از موج طوفانهای سهمگين بود.

 

 

و يا اين داستان

بس کهن سال و قديم

از سبح قراضهء زر

اين جيفه ی چرکين بود.

 

 

و يا اين داستان

حقه و نيرنگ ديرين بود.

 

 

 

و يا اين گاهنامه

کتاب قصه های عشق شورانگيز و نوشين بود

و يا اين داستان ناتمام،

حسرت فردا و فردا های رنگين بود.

کدامين بود.

 

 

و يا اين برگهای خاکسوی دفتر ايام

با هزاران در هزاران قصه های

ياس جان آزار عجين بود.

 

 

و يا اين گاهنامه

فقط مجرای استمرار يک کابوس

آسيمه سامان بود،

عبوس و صامت و سنگين،

که در جوف هر لحظه اش

شبِ تاريک ياس انگيز پنهان بود.

 

نه شب هاش را حديث خواب بر بالين

نه روزهاش را هوای باغ در آغوش ،

نه در صبح نگاه آفتابش مهر رخشان بود.

چه روزهای دل آزاری .

چه بي آزرم و نا زيبا شب تاری .

کدامين بود .

 

 

 

 

 

شگفت انگيز پنداشتي که

ميگفتند و ميگويند؛

زندگاني تهي زمفهوم است

هيچ راهي را به سوئي نيست

تشنه کامان اين گذرگاه را

 

 

 

 

 

                                                                                        جرعهء در سبوحي نيست .


 

سوز نهان

 

 

برخيز ای افسرده دل از خلوت انديشه هات

آتش بزن اين بيشه را از بن بسوز پندارهات

ای شوق آتش خواه مرا سوزت نهان در جان من

صدجان اگر کردم شوم ذره بدره هيمه هات

تا رنگ اين نقشينه ها بستردهء از اعتبار

هنگامهء اشراق را خوانم درون ديده هات

از بس که اين طبع حيا آئينه دار خجلت است

آشوب حيرت شعله شد در ساحت اندازهات

تا تو حجاب افگندهء از سود و سودای جهان

هستي چراغان آمده در پرتو قنديلهات

ز آشفتگي هات دار دون اميد گردد باژگون

نفرين و بيزاريست مرا از نحوهء شگردهات

 

 

 

 

 

 


خط بطلان

 

اين آدمها مي دانند؟ که

در گذر از دامن غمناک شب،

به گذرگاهِ دلمردهء روز،

مرداب های گند را

با خميازه های تهوع آور

باز مي گشايند، و

بطلان را،لغو را

و ابتذال هر روزينه

اين زندگي مبتذل را،

در رجس زار هوس

دو باره تکرار مي کنند.

کجائي ای روح سادهء پاکيزگي

ای بي آلايشي سرشار

تا برين صفحهء آلوده به لوث

 

 

 

 

 

 

 

                                                                              خط بطلان کشي .


February 27th, 2005


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان